×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

آدمک مغزی


بر اساس جدیدترین تحقیقاتی که در مورد ارتباط اندامها و مغزمان عصب‌شناسان و
 فیزیو لوژیست‌ها انجام داده اند، متوجه شدند که ارتباط تنگاتنگی بین این دو وجود دارند.
 چنانچه اگر قسمتی از دست یا انگشتان را حرکت دهیم قسمتی از آن که مربوط به همان اندام می‌باشد در مغز تحت تاثیر قرار می‌گیرد و آن هم تحریک می‌شود.
 بنابراین اگر تمام قسمتهای مربوطه بدن در را مغز به همدیگر اتصال دهیم شکل بدن بر روی سلولهای کورتکس مغز جای می‌گیرد و متوجه می‌شویم که از مغز بر تمام بدن و از بدن بر روی
 مغز می‌توانیم تاثیر بگذاریم.

تصویری که بر روی سلولهای کورتکس مغز شکل می‌گیرد همانند بدن نیست و تفاوتهایی دارد. عصب شناسان متوجه شده‌اند که هر قسمت از بدن که بیشتر تحت تاثیر قرار گیرد،

حساس‌تر باشد یا اینکه بیشتر فعال باشند، در مغز جای بیشتری را به خود اختصاص داده است. بطوریکه آدمکی که بر روی سلولهای کورتکس مغز شکل گرفته است دارای لبهای بزرگ، انگشتان مخصوصاً شصت بزرگ و گوش و چشم‌ها و بینی بزرگی دارد و بقیه بدن کوچک است و اصلاً تناسبی بین بدن فیزیکی و آدمکی که بر روی سلولهای کورتکس قرار دارد وجود ندارد.


محققین، بدن فرضی را که بر روی مغز وجود دارد را مرد کوچک نامیده‌اند...


 البته به طرز خاصی نیز در کنار همدیگر قرار گرفته‌اند و ترتیب آن به این صورت می‌باشند:

  انگشت شصت دست راست، دومین انگشت، سومین انگشت، چهارمین انگشت، پنجمین

    انگشت، کف دست، پشت دست، مچ، آرنج، شانه، زیر بغل، سمت راست کمر، ران راست،

  کاسه زانو، ساق پا، پاشنه پا، مچ پا، کف پا، اانگشت شست پا، انگشت دوم، انگشت سوم،

  انگشت چهارم و انگشت پنجم.


 بصورت مجزا سمت دیگر بدن وجود دارد. سمت چپ بدن. آدمک کوچک نشان دهنده چگونگی

 حرکت پرانا در بدن و جریان انرژی در نصف‌النهارهای بدن می‌باشد. این آدمک مسیر انرژی منطبق

 بر نصف‌النهارهای انرژی طب سوزنی، یوگا و روشهای انرژی درمانی می‌باشد.


 زمانیکه نوزادی به دنیا می‌آید. انرژی حیات-پرانا- براساس فیزیک بدن حرکت می‌کند و با نوع

 تربیتی  که بر روی انسان انجام می‌گیرد و ما مجبور می‌شویم روی دو پا بایستیم.

 با انگشتان بیشتر کار کنیم، بیشتر ببینیم و بشنویم و بو بکشیم. انرژی پرانا در این اندامها بیشتر

 متمرکز می‌شود و تعادل انرژیکی بدن تغییر می‌کند.

 تغییر الگوی انرژیکی بدن منجر به تغییر رفتارها و عدم تعادل در سیستم انرژیکی و فیزیکی بدن

 می‌گردد.

  همانگونه که ممکن است ما از قسمتهایی از بدن استفاده نکنیم، از بعضی از توانایی ها و

 احساساتمان نیز استفاده نمی‌شود و سرکوب می‌شوند. جهت روشن تر شدن مسئله بیائید

  آزمایشی را انجام دهیم.


 نوزاد 6 ماهه را در نظر بگیرید، او می‌تواند پایش را بالا بیاورد و انگشت کوچک پا را به تنهایی حرکت

  دهد،حالا از شما می‌خواهم همان طور که نشسته ای یا قرار دارید فقط انگشت کوچک پای چپ

  راحرکت دهید بطوریکه بقیه انگشت ها حرکت نکند. اگر بخواهید انجام دهید متوجه می‌شوید که

 بقیه انگشت ها حرکت می‌کنند و بعضی افراد از زانو شروع به حرکت اندامهایشان می‌کنند.

 درست است که ما نسبت به آن نوزاد رشد کرده‌ایم، بزرگ شده‌ایم و می‌توانیم روی دو پا بایستیم

  اما بعضی از توانایی‌ها را نیز از دست داده‌ایم. تمرکز ما بر روی بعضی از کارها یا حرکات موجب

  می‌شوند که تعادل انرژی در بدن تغییر نماید و این تغییر انرژی در بدن منجر به عدم تعادل فیزیکی یا

  روانی می‌گردد.

 هرگونه درد، اختلال و عدم کارکرد صحیح در بدن بر اساس اصول طب سوزنی عدم تعادل انرژی یین

  ویانگ یا عدم جریان صحیح پرانا در بدن می‌باشد.


 هرگونه عصبانیت، خشم، کینه، استرس، ناراحتی ذهنی یا روانی گرفته تا حافظه ضعیف، عدم

 تحمل شرایط مختلف ، خستگی، خواب آلودگی همه به دلیل عدم صحیح چرخش انرژی در بدن

 و انباشتگی و نقصان انرژی در بدن می‌باشد. جهت متعادل شدن رفتار و فیزیک بدن می‌توانیم با

 توجه و تمرکز بیشتر و یکسان بر روی تمام اندامها، انرژی را بصورت یکنواخت در بدن به جریان

 بیندازیم.

  انرژی از آگاهی ما طبعیت می‌کند و به هر جایی که فکر کنیم انرژی هم به آن محل حرکت 

 می‌کند، با استفاده از این روش می‌توان فقط به صورت ذهنی جریان انرژی را در بدن متعادل نمود و

 آن را بهبود بخشید. اما باید این تغییر توجه و آگاهی با ریتم و آهنگ خاصی انجام گیرد.

 جهت متعادل نمودن انرژی آدمک مغزی باید به مدت زمان یکسان به اندامها توجه نمود، یعنی

 همان اندازه که به لبها توجه می‌کنیم به انگشت کوچک پا نیز توجه کنیم و این چرخش انرژی و

 آگاهی باید بر اساس الگوهای انرژی طب سوزنی یا آدمک مغزی در سلولهای مغزیمان باشد.


 بنابراین نحوه صحیح انجام تکنیک بدین طریق است که پس از اینکه در وضعیت نسبتاً راحت قرار

  گرفتید حالا باید ابتدا و همیشه به انگشت شست دست راست به مدت 5 ثانیه فکر کنید و به

 این طریق به صورت مساوی به همه اندامها توجه کنید و آگاهیتان را به آنها منتقل کنید.

 پس از اینکه سمت راست بدن تمام شد و به انگشت کوچک پای راست رسیدید حالا به سمت

 چپ بدن توجه کنید و از انگشت شست شروع شده و به انگشت کوچک پای چپ منتهی شود.

 پس از آن از پشت سر شروع کرده و به پائین حرکت کنید و سپس از جلو بدن شروع کنید و تا

 پائین بدن پیش روید، بهتر است این روش را بر روی یک نوار با صدای خودتان ضبط کنید و به آن

 گوش دهید یا از CD های که در این زمینه آماده شده است استفاده کنید، زمانیکه به CDیا نوار

 گوش می‌دهید جلوتر از نوار یا عقب‌تر از آن نروید. یادتان باشد نهایت این تکنیک تربیت و کنترل ذهن

 است.

 اگر متوجه شدید که ذهنتان دارد عقب‌تر یا جلو‌تر می‌رود یادتان باشد که کار ذهنتان است و باید

 جلو این عمل آن را بگیرید. انجام صحیح و درست این تکنیک موجب تعادل در ذهن و جسم می‌گردد.


 جهت درک بیشتر اثرات فیزلوژیکی تکنیک لازم است در مورد امواج مغزی مطالبی را بیان کنیم.


 زمانیکه ما با الکتروانسفالگراف امواج مغزی را مورد بررسی قرار می‌دهیم 4 نوع موج ظاهر

 می‌گردد که هر کدامیک از آنها نمایانگر وضعیتی از مغز می‌باشند.

امواج بتا اولین امواجی هستند که ظاهر می‌شوند فرکانس این امواج بیش از 13 هرتز در ثانیه می‌باشد. در این حالت فرد در یک وضعیت منطقی و استدلالی قرار دارد. همه چیز را تجزیه و تحلیل می‌کند، تصمیم می‌گیرد و نوع استدلال آن استدلال استقرایی می‌باشد از جزء سعی می‌کند به کل دست پیدا کند.


تجزیه وتحلیل در این موقعیت ایجاد می‌شود. زمانیکه چشمان باز است بیشتر در این وضعیت هستیم، تلقین در این موقعیت کمتر تاثیر می‌گذارد. بیشتر نیم کره سمت چپ فعال است.


امواج آلفا: آلفا وضعیتی بین خواب و بیداری دارد. بعضی به آن هوشیاری مضاعف شده نیز می‌گویند. در این موقعیت ذهن فرد حالت احساسی و تجسمی دارد و با بسته شدن چشمها شروع می‌شود. در وضعیت های شبیه هیپنوتیزم بیشتر در این موقعیت قرار می‌گیریم. استدلال فرد بصورت قیاسی است و بیشتر نیم کره سمت راست فعالیت می‌کند. تلقین در این موقعیت بسیار عالی جواب می‌دهد. و هرگونه تلقینی که انجام گیرد بدون تجزیه و تحلیل مورد قبول قرار می‌گیرد. فرکانس امواج مغزی در این حالت بین 8 الی 12 می‌باشد. وانهادگی عمیق در این حالت تجربه می‌شود. از برنامه‌هایی که برای وارد شدن به این وضعیت آماده کرده‌ام �بنام یادگیری خلاق و آلفای ذهنی� می‌باشد که جهت یادگیری مخصوصاً کنکور بیشترین استفاده را دارد. در این تکنیک سعی شده است از حالت آلفا استفاده شود و با تلقینات ارائه شده آرامش نسبی ایجاد کند و علاقه برای درس خوانده و کنترل داشتن و از بین بردن ترس و نگرانی از امتحان ها را تلقین کند.


از برنامه های دیگری که در زمینه وارد شدن به وضعیت آلفا آماده کرده‌ام �روشهای خود آموز خودهیپنوتیزم� است که فرد از طریق آن می‌تواند وارد حالت خلسه شود. اجازه دهید در مورد مرحله سوم امواج مغزی صحبت کنیم و سپس مقایسه ای را بین این مراحل انجام دهیم.


در حالت تتا: امواج مغزی بین 4 الی 8 قرار می‌گیرد. افراد در این حالت در موقعیت خواب قرار می‌گیرند. خواب هستند و ظاهراً هر دو نیمکره در حالت استراحت قرار می‌گیرد.


 در تکنیک فعال سازی آدمک ذهنی امواج مغزی در حالت تتا قرار می‌گیرد و ذهن و جسم در حالت وانهادگی و آرامش زیادی قرار می‌گیرد و حالت ریلکس عمیقی را تجربه می‌کند.


مرحله چهارم امواج مغزی امواج دلتا می‌باشند که بین 4 الی 5/0 است و فرد در حالت کما یا خواب بسیار عمیق قرار می‌گیرد.


هنگامیکه گردش انرژی را در بدن انجام می‌دهیم امواج مغزی در حالت تتا قرار می‌گیرند و به همین دلیل بسیاری از افراد در این حالت وارد خواب طبیعی می‌شوند به همین دلیل این تکنیک اوایل حتماً باید با کمک فرد دیگر یا نوار یا CD انجام گیرد و انجام دادن تنهایی آن معمولاً منجر به خواب می‌گردد. هر چند در انجام تکنیک ها توسط دیگری یا CD دیده‌ایم که اکثراً به خواب می‌روند و بعد بیدار می‌شوند.


به دلیل ماهیت خاص امواج تتا، این تکنیک موجب رها شدن اندامها از استرس و نگرانی می‌شود. پس از انجام تکنیک عضلات، تنش و انقباضی که در خود دارند را رها می‌کنند و در یک وضعیت رهایی و ریلکس بودن قرار می‌گیرند.


من مدتها با روش های مختلف کار کرده‌ام و یا از تکنیک آلفا استفاده نموده ام، همه این روشها خصوصیاتی را دارند و قابل استفاده و با ارزش می‌باشند، اما تکنیک آدمک مغزی تکنیکی کاملاً متفاوت با بقیه روشها می‌باشد. هیپنوتیزم یا آلفای ذهنی برای همه افراد قابل اجرا نمی‌باشد و همه را نمی‌توان از طریق این تکنیک ها تحت تاثیر قرار داد. اما آدمک مغزی روش نیروی جهت القا و تلقینات مناسب بروی ناخودآگاه است. در این روش بدون اینکه مقاومتی در سوژه ایجاد شود با استفاده از همان نیروهای طبیعی سوژه استفاده می‌کنیم و او در حالت تلقین پذیری قرار می‌دهیم و از این خصوصیت جهت درمان، آرامش، یادگیری، استراحت عمیق یا دیگر منظورهای مختلف استفاده می‌کنیم.


زمانیکه کسی تکنیک آدمک مغزی را به مدت 20 دقیقه انجام دهد خستگی 4 الی 5 ساعت او از بین می‌رود و چنانچه افراد بتوانند هر روز ظهر این تکنیک را انجام دهند از وقتشان 2 برابر بیشتر می‌توانند استفاده کنند. اکثراً ما بدلیل استرس، خستگی از موقعیت و انرژیمان نمی‌توانیم سود خوبی ببریم و بیشتر مواقع آن را تلف می‌کنیم به همین دلیل به کسانیکه زیاد کار می‌کنند، کسانیکه سرشان شلوغ است، افرادیکه یادگیری برای آنها حیاتی است مثل دانش آموزان و دانشجویان و کسانیکه نیاز به تعادل در زندگی دارند این تکنیک مثل یک معجزه می‌تواند در زندگی آنها ظاهر شود و دیدگاههای تازه و افق های جدید را پیش روی آنها قرار دهد. در برنامه های آتی بیشتر در مورد آدمک مغزی صحبت می‌کنیم. یکی از شگفتی های خلقت، مکانیزم انرژی پرانیک در بدن می‌باشد که با استفاده از تکنیک آدمک مغزی به تعادل می‌رسد و این تعادل همانطور که گفته شد می‌تواند بصورت جسمی یا ذهنی ظاهر شود.


انجام مرتب این تکنیک موجب از بین رفتن بسیاری از بیماریها بصورت خود به خود می‌گردد و از بیمار شدن افراد به دلیل بالا رفتن سطح ایمنی جلوگیری می‌کند. این روش را می‌توان جهت کنترل رویاها استفاده نمود. کسانیکه از این روش استفاده نموده اند خودبخود حافظه آنها تقویت می‌گردد. می‌توانید بین نیمکره راست و چپ تعادل برقرار کنید و رفتارتان به یک اندازه منطقی و احساسی گردد. در کودکان موجب رشد روانی آنها می‌شود و می‌توان از سن 10 سالگی به بعد از این تکنیک جهت متعادل نمودن بچه ها استفاده نمود. برای از بین بردن ترسها، نگرانی ها، دروغ گفتن یا ایجاد اعتماد بنفس می‌توان از آن سود برد
جمعه 23 دی 1390 - 10:54:10 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم